نَتۡلُواْ عَلَیۡكَ مِن نَّبَإِ مُوسَىٰ وَفِرۡعَوۡنَ بِٱلۡحَقِّ لِقَوۡمࣲ یُؤۡمِنُونَ ﴿٣﴾
[بخشهایی] از داستان موسى و فرعون را براى کسانی که ایمان آوردهاند، به درستى بر تو تلاوت مىكنیم.
إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلَ أَهۡلَهَا شِیَعࣰا یَسۡتَضۡعِفُ طَاۤىِٕفَةࣰ مِّنۡهُمۡ یُذَبِّحُ أَبۡنَاۤءَهُمۡ وَیَسۡتَحۡیِۦ نِسَاۤءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ﴿٤﴾
بیتردید، فرعون در سرزمین [مصر] برتریخواهی کرد و مردمش را به گروههایی تقسیم نمود؛ گروهی از آنان را به ناتوانی [و خواری] میکشاند [چنان که] پسرانشان را میکشت و زنانشان را [برای کنیزی] زنده نگه میداشت. به راستی که او از تبهکاران بود.
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَىِٕمَّةࣰ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَ ٰرِثِینَ ﴿٥﴾
و میخواستیم بر بنیاسرائیل، که در آن سرزمین به ناتوانی کشیده شده بودند، [با نابود کردنِ دشمنشان] منت بگذاریم و آنان را پیشوایان [مردم] قرار دهیم و [پس از نابودی فرعون] وارثان [سرزمین شام] نماییم.
وَنُمَكِّنَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنُرِیَ فِرۡعَوۡنَ وَهَـٰمَـٰنَ وَجُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا كَانُواْ یَحۡذَرُونَ ﴿٦﴾
و در آن سرزمین به آنان قدرت و تمکین بخشیم و [از طرفی] به فرعون و [وزیرش] هامان و سپاهیانشان، آنچه [= سقوط حکومتشان] را که همواره از جانب آنان [=بنیاسرائیل] مىترسیدند، نشان دهیم.
وَأَوۡحَیۡنَاۤ إِلَىٰۤ أُمِّ مُوسَىٰۤ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیۤۖ إِنَّا رَاۤدُّوهُ إِلَیۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ﴿٧﴾
و به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر بده و هنگامی که [از آسیب فرعونیان] بر او ترسیدى، او را [در جعبهای بگذار و] به رود [نیل] بینداز و نترس و اندوهگین نشو [زیرا] قطعاً او را به تو بازمیگردانیم و از پیامبران قرار میدهیم».
فَٱلۡتَقَطَهُۥۤ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِیَكُونَ لَهُمۡ عَدُوࣰّا وَحَزَنًاۗ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَهَـٰمَـٰنَ وَجُنُودَهُمَا كَانُواْ خَـٰطِـِٔینَ ﴿٨﴾
[پس از اینکه مادر موسی چنین کرد،] خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند، تا سرانجام [سالها بعد، این فرزند بنیاسرائیل] دشمن و [مایۀ] اندوهشان گردد. به راستی که فرعون و هامان و سپاهیانشان گناهکار بودند.
وَقَالَتِ ٱمۡرَأَتُ فِرۡعَوۡنَ قُرَّتُ عَیۡنࣲ لِّی وَلَكَۖ لَا تَقۡتُلُوهُ عَسَىٰۤ أَن یَنفَعَنَاۤ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدࣰا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ﴿٩﴾
و [چون فرعون دستور قتل موسی را داد، آسیه] همسر فرعون گفت: «[این پسر] نور چشم [و مایه خوشحالی] من و توست. او را نکشید؛ چه بسا سودی به ما ببخشد یا او را به فرزندی بگیریم»؛ حال آنکه [عاقبتِ کار را] نمیدانستند.
وَأَصۡبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَـٰرِغًاۖ إِن كَادَتۡ لَتُبۡدِی بِهِۦ لَوۡلَاۤ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ﴿١٠﴾
و دل مادر موسی [از همه چیز جز یاد پسرش] تهی گشت و اگر قلبش را مطمئن نكرده بودیم که [به وعدۀ ما] ایمان داشته باشد، نزدیک بود آن [راز] را فاش كند [و آشکارا بگوید که آن نوزاد، پسر اوست].
وَقَالَتۡ لِأُخۡتِهِۦ قُصِّیهِۖ فَبَصُرَتۡ بِهِۦ عَن جُنُبࣲ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ﴿١١﴾
و [مادر موسی پس از آنکه او را در نیل رها کرد] به خواهر او گفت: «به دنبالش برو»؛ [خواهرش] از دور به او مینگریست، در حالی که آنان نمیدانستند [که آن دختر، خواهرِ این کودک است].
۞ وَحَرَّمۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَرَاضِعَ مِن قَبۡلُ فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰۤ أَهۡلِ بَیۡتࣲ یَكۡفُلُونَهُۥ لَكُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ نَـٰصِحُونَ ﴿١٢﴾
و ما [شیرِ] همۀ زنان شیرده را از قبل بر او حرام كردیم [چنان كه سینۀ هیچ یک را نپذیرفت]. آنگاه [خواهرش] گفت: «میخواهید خانوادهای را به شما نشان دهم که او را برایتان سرپرستی کنند و خیرخواهش باشند؟»
فَرَدَدۡنَـٰهُ إِلَىٰۤ أُمِّهِۦ كَیۡ تَقَرَّ عَیۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَ وَلِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقࣱّ وَلَـٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ﴿١٣﴾
[آنان پذیرفتند و به این صورت،] او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش [به او] روشن گردد و غمگین نباشد و بداند که وعدۀ الله حق است؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند.
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰۤ ءَاتَیۡنَـٰهُ حُكۡمࣰا وَعِلۡمࣰاۚ وَكَذَ ٰلِكَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ﴿١٤﴾
و چون موسی به رشد و كمال خویش رسید و برومند شد، به او حکمت و دانش [آیین بنیاسرائیل را] عطا كردیم و نیكوكاران را اینچنین پاداش مىدهیم.
وَدَخَلَ ٱلۡمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفۡلَةࣲ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیۡنِ یَقۡتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِیعَتِهِۦ وَهَـٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَـٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَكَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیۡهِۖ قَالَ هَـٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَـٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوࣱّ مُّضِلࣱّ مُّبِینࣱ ﴿١٥﴾
هنگامی که مردم [مشغول استراحت و] بیخبر بودند، موسی [مخفیانه] وارد شهر شد و دو مرد را دید که با یکدیگر درگیر شدهاند. یکی از آنان از قوم موسی [=بنیاسرائیل] بود و دیگری [قِبطی بود و] از دشمنانش. کسی که از قوم او بود، علیه دشمنش از موسی یاری خواست؛ [موسی] مشت [محکمی] به وی زد و او را از پای درآورد [آنگاه] گفت: «این کار شیطان بود. حقا که او دشمن [انسان و] گمراهکنندۀ آشکاری است».
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥۤۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ﴿١٦﴾
[سپس] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردهام؛ مرا ببخش» و [الله] او را بخشید. بیتردید، او تعالی آمرزندۀ مهربان است.
قَالَ رَبِّ بِمَاۤ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَكُونَ ظَهِیرࣰا لِّلۡمُجۡرِمِینَ ﴿١٧﴾
[آنگاه] گفت: «پروردگارا، به شکرانۀ آنکه بر من نعمت [قدرت و دانش] ارزانی داشتهای، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».
فَأَصۡبَحَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ خَاۤىِٕفࣰا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِی ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰۤ إِنَّكَ لَغَوِیࣱّ مُّبِینࣱ ﴿١٨﴾
[موسی] شب را با ترس و نگرانى در شهر به صبح رساند كه ناگاه مردى كه دیروز از او یارى خواسته بود، [بار دیگر] به فریاد از او یاری خواست. موسی به او گفت: «واقعاً آشکار است که تو [ماجراجو و] گمراهی».
فَلَمَّاۤ أَنۡ أَرَادَ أَن یَبۡطِشَ بِٱلَّذِی هُوَ عَدُوࣱّ لَّهُمَا قَالَ یَـٰمُوسَىٰۤ أَتُرِیدُ أَن تَقۡتُلَنِی كَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِیدُ إِلَّاۤ أَن تَكُونَ جَبَّارࣰا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ﴿١٩﴾
هنگامی که [موسی] خواست به کسی که دشمن هر دوی آنان بود حمله کند، [آن مرد فرياد خواه به تصور آنکه موسی قصد وی را دارد] گفت: «ای موسی، آیا میخواهی همان گونه که دیروز کسی را کشتی، [امروز نیز] مرا بکشی؟ قصدِ تو فقط زورگویی در این سرزمین است و نمیخواهی از اصلاحگران [بین افراد] باشی».
وَجَاۤءَ رَجُلࣱ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَـٰمُوسَىٰۤ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِیَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَكَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِینَ ﴿٢٠﴾
و [در این هنگام] مردی [که از دوستان موسی بود] از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد [و] گفت: «ای موسی، بزرگان [قوم فرعون] دربارۀ کشتنت به مشورت نشستهاند؛ پس بیدرنگ [از شهر] خارج شو [که] من قطعاً خیرخواهت هستم».
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَاۤىِٕفࣰا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ ﴿٢١﴾
موسی با ترس و نگرانی از شهر خارج شد [و] گفت: «پروردگارا، مرا از [آسیبِ] ستمکاران نجات بده».
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَاۤءَ مَدۡیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّیۤ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَاۤءَ ٱلسَّبِیلِ ﴿٢٢﴾
و چون به سوی [شهر] مَدیَن روی آورد گفت: «امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».
وَلَمَّا وَرَدَ مَاۤءَ مَدۡیَنَ وَجَدَ عَلَیۡهِ أُمَّةࣰ مِّنَ ٱلنَّاسِ یَسۡقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَیۡنِ تَذُودَانِۖ قَالَ مَا خَطۡبُكُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِی حَتَّىٰ یُصۡدِرَ ٱلرِّعَاۤءُۖ وَأَبُونَا شَیۡخࣱ كَبِیرࣱ ﴿٢٣﴾
و هنگامی که به [چاه] آب مدین رسید، بر سرِ چاه، گروهی از مردم را دید که [چهارپایان خود را] آب میدهند و نزدیک آنان دو زن را دید که [گوسفندانشان را] کنار میکشیدند [و از دیگران فاصله میگرفتند. [موسی] گفت: «شما چه میکنید؟ [چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟]» آنان گفتند: «ما [به گلۀ خود] آب نمیدهیم تا این چوپانها [گوسفندانشان را از آب] برگردانند [و چاه آب خلوت شود]. و پدرمان پیرمردی کهنسال است [و توانایی این کار را ندارد]».
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰۤ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ ﴿٢٤﴾
موسی به [گوسفندان] آن دو زن آب داد؛ آنگاه به سوی سایه بازگشت و گفت: «پروردگارا، به هر خیری که برایم بفرستی، سخت نیازمندم».
فَجَاۤءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِی عَلَى ٱسۡتِحۡیَاۤءࣲ قَالَتۡ إِنَّ أَبِی یَدۡعُوكَ لِیَجۡزِیَكَ أَجۡرَ مَا سَقَیۡتَ لَنَاۚ فَلَمَّا جَاۤءَهُۥ وَقَصَّ عَلَیۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡۖ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ ﴿٢٥﴾
آنگاه یکی از آن دو [زن] ـ در حالی که با شرم و حیا گام برمیداشتـ نزدش آمد و گفت: «پدرم تو را دعوت میکند [که نزدش بروی] تا مزد آنکه [گوسفندان] را برایمان آب دادی به تو بپردازد». چون [موسی] نزد او رفت و سرگذشت خویش را برایش حکایت کرد، وی گفت: «نترس که از گروه ستمکار نجات یافتهای».
قَالَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا یَـٰۤأَبَتِ ٱسۡتَـٔۡجِرۡهُۖ إِنَّ خَیۡرَ مَنِ ٱسۡتَـٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡأَمِینُ ﴿٢٦﴾
یکی از آن دو [دختر] گفت: «پدر جان، او را استخدام کن [زیرا] بیتردید، بهترین کسی که میتوانی به کار بگیری، آن است که نیرومند و امانتدار باشد [و او چنین است]».
قَالَ إِنِّیۤ أُرِیدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَیَّ هَـٰتَیۡنِ عَلَىٰۤ أَن تَأۡجُرَنِی ثَمَـٰنِیَ حِجَجࣲۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرࣰا فَمِنۡ عِندِكَۖ وَمَاۤ أُرِیدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَیۡكَۚ سَتَجِدُنِیۤ إِن شَاۤءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ ﴿٢٧﴾
[پیرمرد به موسی] گفت: «میخواهم یکی از دو دخترم را به همسریات درآورم؛ به این [شرط] که هشت سال برایم کار کنی؛ و اگر [این کار را] تا ده سال ادامه دهی، لطف و محبتی از سوی توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم. ان شاء الله مرا شایسته [و نیکوکار] خواهی یافت».
قَالَ ذَ ٰلِكَ بَیۡنِی وَبَیۡنَكَۖ أَیَّمَا ٱلۡأَجَلَیۡنِ قَضَیۡتُ فَلَا عُدۡوَ ٰنَ عَلَیَّۖ وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِیلࣱ ﴿٢٨﴾
[موسی] گفت: «این [قرارداد] میان من و تو باشد که هر کدام از این دو مدت [هشت یا ده سال] را که انجام دادم [به عهدِ خود وفا کردهام]؛ پس ستمی بر من نباشد [و نخواهی که بیشتر بمانم]؛ و الله بر آنچه میگوییم گواه است».
۞ فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦۤ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارࣰاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوۤاْ إِنِّیۤ ءَانَسۡتُ نَارࣰا لَّعَلِّیۤ ءَاتِیكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةࣲ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ﴿٢٩﴾
هنگامی که موسی [آن] مدت [معیّن] را به پایان رساند و همراه خانوادهاش [از مدین به سوی مصر] حرکت کرد، [ناگهان در تاریکیِ شب،] از سوی [کوه] طور آتشی دید؛ به خانوادهاش گفت: «[اینجا] بایستید كه من آتشى [از دور] دیدم. شاید خبری از آن برایتان بیاورم یا شعلۀ آتشی [بیاورم] تا گرم شوید».
فَلَمَّاۤ أَتَىٰهَا نُودِیَ مِن شَـٰطِىِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَیۡمَنِ فِی ٱلۡبُقۡعَةِ ٱلۡمُبَـٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن یَـٰمُوسَىٰۤ إِنِّیۤ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ ﴿٣٠﴾
وقتی به آن آتش نزدیک شد، در کنارۀ راست آن سرزمین، در منطقۀ پربرکت [طور]، از [میان] یک درخت ندا داده شد که: «ای موسی، بیتردید من الله، پروردگار جهانیانم.
وَأَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَاۤنࣱّ وَلَّىٰ مُدۡبِرࣰا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَـٰمُوسَىٰۤ أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡـَٔامِنِینَ ﴿٣١﴾
و عصایت را بیفکن». وقتی [موسی عصایش را افکند و] آن را دید که همچون ماری مىجنبد، [از ترس] پشت کرد و گریخت و به پشت نگاه نکرد. [ندا آمد:] «ای موسی، پیش آی و نترس. قطعاً تو از [آسیب خطرات] ایمن شدهای.
ٱسۡلُكۡ یَدَكَ فِی جَیۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَاۤءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوۤءࣲ وَٱضۡمُمۡ إِلَیۡكَ جَنَاحَكَ مِنَ ٱلرَّهۡبِۖ فَذَ ٰنِكَ بُرۡهَـٰنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦۤۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمࣰا فَـٰسِقِینَ ﴿٣٢﴾
و دستت را در گریبانت فرو بر [تا] سپید و بدون عیب [و بدون بیماری پیسی] خارج شود؛ و [براى رهایى] از این ترس، دستانت را به سمت خود جمع كن [و به سینهات بچسبان]. این دو [معجزۀ عصا و ید بَیضا] دو دلیل [روشن] از سوی پروردگارت برای فرعون و بزرگانِ [قومِ] اوست. به راستی که آنان گروهی نافرمانند».
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسࣰا فَأَخَافُ أَن یَقۡتُلُونِ ﴿٣٣﴾
[موسی] گفت: «پروردگارا، من یکی از آنان را [بدون عمد] کشتهام؛ میترسم که [به قصاص آن قتل،] مرا بکشند.
وَأَخِی هَـٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّی لِسَانࣰا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِیَ رِدۡءࣰا یُصَدِّقُنِیۤۖ إِنِّیۤ أَخَافُ أَن یُكَذِّبُونِ ﴿٣٤﴾
و برادرم ـ هارونـ زبانش از من شیواتر است؛ پس او را همراهم بفرست تا یاورم باشد و راستگوییام را تأیید کند؛ زیرا میترسم مرا تكذیب کنند».
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیكَ وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَـٰنࣰا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیۡكُمَا بِـَٔایَـٰتِنَاۤۚ أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَكُمَا ٱلۡغَـٰلِبُونَ ﴿٣٥﴾
[الله] فرمود: «تو را با [پیوستنِ] برادرت تقویت خواهیم نمود و سلطه و برتری برایتان قرار میدهیم که [فرعونیان هرگز] به شما دست نیابند؛ و به [برکتِ] معجزاتمان [که در اختیار دارید] شما و هر کس که از شما پیروی کند، پیروزید».
فَلَمَّا جَاۤءَهُم مُّوسَىٰ بِـَٔایَـٰتِنَا بَیِّنَـٰتࣲ قَالُواْ مَا هَـٰذَاۤ إِلَّا سِحۡرࣱ مُّفۡتَرࣰى وَمَا سَمِعۡنَا بِهَـٰذَا فِیۤ ءَابَاۤىِٕنَا ٱلۡأَوَّلِینَ ﴿٣٦﴾
هنگامی که موسی با معجزات روشن ما به سویشان آمد، گفتند: «این [چیزی] نیست مگر جادویی ساختگی؛ و ما هرگز این [ادعای عبادت الله به یگانگی] را از پدرانمان نشنیدهایم».
وَقَالَ مُوسَىٰ رَبِّیۤ أَعۡلَمُ بِمَن جَاۤءَ بِٱلۡهُدَىٰ مِنۡ عِندِهِۦ وَمَن تَكُونُ لَهُۥ عَـٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّـٰلِمُونَ ﴿٣٧﴾
و موسی گفت: «پروردگارم بهتر مىداند چه كسى هدایت را از نزد او آورده است و [آگاهتر است که] عاقبت نیکِ آن سرا براى کیست. بیتردید، ستمکاران رستگار نمیشوند».
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَـٰۤأَیُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَكُم مِّنۡ إِلَـٰهٍ غَیۡرِی فَأَوۡقِدۡ لِی یَـٰهَـٰمَـٰنُ عَلَى ٱلطِّینِ فَٱجۡعَل لِّی صَرۡحࣰا لَّعَلِّیۤ أَطَّلِعُ إِلَىٰۤ إِلَـٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡكَـٰذِبِینَ ﴿٣٨﴾
فرعون گفت: «ای بزرگان، معبودی جز خود برایتان نمیشناسم؛ پس ای هامان، برایم آتشی بر گِل برافروز [و آجر بپز] آنگاه برج بلندی بساز؛ باشد که از معبودِ موسی باخبر شوم؛ هر چند که قطعاً او را دروغگو میپندارم».
وَٱسۡتَكۡبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُۥ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَظَنُّوۤاْ أَنَّهُمۡ إِلَیۡنَا لَا یُرۡجَعُونَ ﴿٣٩﴾
و او [= فرعون] و لشکریانش به ناحق در سرزمین [مصر] سرکشی کردند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند.
فَأَخَذۡنَـٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَـٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّۖ فَٱنظُرۡ كَیۡفَ كَانَ عَـٰقِبَةُ ٱلظَّـٰلِمِینَ ﴿٤٠﴾
[ما] او و لشکریانش را [به عذاب] فروگرفتیم و آنان را به دریا انداختیم؛ پس بنگر که عاقبت ستمکاران چگونه بود.
وَجَعَلۡنَـٰهُمۡ أَىِٕمَّةࣰ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَةِ لَا یُنصَرُونَ ﴿٤١﴾
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که [پیروانشان را] به آتش [دوزخ] دعوت میکردند؛ و روز قیامت یاری نمیشوند.
وَأَتۡبَعۡنَـٰهُمۡ فِی هَـٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةࣰۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِینَ ﴿٤٢﴾
در این دنیا، به دنبالشان لعنت روانه کردیم و روز قیامت [نیز] زشتمنظرند.
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَـٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَاۤ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَاۤىِٕرَ لِلنَّاسِ وَهُدࣰى وَرَحۡمَةࣰ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَكَّرُونَ ﴿٤٣﴾
و به راستی، پس از آنکه امتهای پیشین را نابود نمودیم، به موسی کتاب [تورات] دادیم که [دارای] روشنگریها و هدایت و رحمتی برای مردم بود؛ باشد که پند پذیرند.
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِیِّ إِذۡ قَضَیۡنَاۤ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا كُنتَ مِنَ ٱلشَّـٰهِدِینَ ﴿٤٤﴾
و تو [ای پیامبر،] آنگاه که فرمان [نبوت] را به موسی میدادیم در دامنۀ غربی [کوه طور] حضور نداشتی و از گواهان [نیز] نبودی.
وَلَـٰكِنَّاۤ أَنشَأۡنَا قُرُونࣰا فَتَطَاوَلَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۚ وَمَا كُنتَ ثَاوِیࣰا فِیۤ أَهۡلِ مَدۡیَنَ تَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَـٰتِنَا وَلَـٰكِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِینَ ﴿٤٥﴾
و [ما پس از موسی] نسلهایی آفریدیم و سالهای طولانی بر آنان گذشت [و پیمان الهی را فراموش کردند]؛ و تو در میان اهل مَدیَن اقامت نداشتی [كه از داستان موسی باخبر باشی و] آیات ما را بر آنان [= مردم مکه] بخوانى؛ بلکه ما بودیم که [این آیات را به سویت] میفرستادیم.
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَیۡنَا وَلَـٰكِن رَّحۡمَةࣰ مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمࣰا مَّاۤ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِیرࣲ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَكَّرُونَ ﴿٤٦﴾
و آنگاه كه [به موسى] ندا دادیم، تو در كنار كوه طور نبودى؛ ولى به عنوان رحمتى از سوی پروردگارت [به تو وحى نمودیم] تا گروهى را كه پیش از تو بیمدهندهاى به سراغشان نیامده است [با این آیات] بیم دهى؛ باشد که پند پذیرند.
وَلَوۡلَاۤ أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ فَیَقُولُواْ رَبَّنَا لَوۡلَاۤ أَرۡسَلۡتَ إِلَیۡنَا رَسُولࣰا فَنَتَّبِعَ ءَایَـٰتِكَ وَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ﴿٤٧﴾
[با کافران اتمام حجت کردیم] تا وقتی به کیفر کارهایی كه در گذشته مرتكب شدهاند مصیبتى به آنها میرسد نگویند: «پروردگارا، چرا پیامبری بر ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟»
فَلَمَّا جَاۤءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ لَوۡلَاۤ أُوتِیَ مِثۡلَ مَاۤ أُوتِیَ مُوسَىٰۤۚ أَوَلَمۡ یَكۡفُرُواْ بِمَاۤ أُوتِیَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُۖ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَـٰهَرَا وَقَالُوۤاْ إِنَّا بِكُلࣲّ كَـٰفِرُونَ ﴿٤٨﴾
ولى هنگامى كه [پیامبرِ] حق، از جانب ما به سراغشان آمد، [یهود از سرِ لجاجت] گفتند: «چرا معجزاتی همانند موسى به او داده نشده است؟» [در پاسخشان بگو:] «مگر [یهود] در گذشته معجزات موسى را انكار نكردند؟» آنان گفتند: «[قرآن و تورات] دو جادو هستند که یکدیگر را تأیید میکنند» و گفتند: «ما تمام [مطالب] آنها را انكار مىكنیم».
قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَـٰبࣲ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَاۤ أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَـٰدِقِینَ ﴿٤٩﴾
بگو: «اگر راستگویید، از جانب الله، كتابى هدایتبخشتر از این دو [کتاب] بیاورید تا من نیز از آن پیروى كنم».
فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَاۤءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَیۡرِ هُدࣰى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ ﴿٥٠﴾
اگر [قریش] به درخواستت پاسخی ندادند، بدان که آنان فقط از هوای نفسشان پیروی میکنند؛ و کیست گمراهتر از آن کس که بدون رهنمودی از سوی الله، از هوای نفسش پیروی میکند؟ بیتردید، الله گروه ستمکار را هدایت نمیکند.
۞ وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَكَّرُونَ ﴿٥١﴾
و به راستی، ما این آیات [و حکایات] را یکی پس از دیگری برای آنان [= مشرکان و یهود] نازل کردیم؛ باشد که پند گیرند.
ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَـٰهُمُ ٱلۡكِتَـٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ یُؤۡمِنُونَ ﴿٥٢﴾
کسانی که پیش از این [آیات الهی] کتاب [تورات] به آنان دادهایم، به این [قرآن] نیز ایمان میآورند
وَإِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ قَالُوۤاْ ءَامَنَّا بِهِۦۤ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَاۤ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِینَ ﴿٥٣﴾
و چون [آیاتش] بر آنان خوانده میشود، میگویند: «به آن ایمان آوردیم. یقیناً سخن حقی از جانب پروردگارمان است. به راستی که ما پیش از [نزول] آن نیز تسلیم [فرمان پروردگار] بودهایم».
أُوْلَـٰۤىِٕكَ یُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَیۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَـٰهُمۡ یُنفِقُونَ ﴿٥٤﴾
اینانند که به پاسِ آنکه شکیبایی ورزیدند، پاداششان را دو بار میگیرند و با کارهای نیک، [گناهان و] بدیها را دفع میکنند و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق مینمایند.
وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَاۤ أَعۡمَـٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَـٰلُكُمۡ سَلَـٰمٌ عَلَیۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِی ٱلۡجَـٰهِلِینَ ﴿٥٥﴾
و هر گاه سخنی بیهوده [و ناشایست از اهل کتاب] میشنوند، [با بیتوجهی] از آن روی میگردانند و میگویند: «[پاداش] کارهای ما برای ماست و [کیفرِ] کارهای شما از آنِ شماست؛ [شما از آزار و ناسزایِ ما] در امانید. ما به دنبالِ [همصحبتی با] جاهلان نیستیم».
إِنَّكَ لَا تَهۡدِی مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَاۤءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ﴿٥٦﴾
[ای پیامبر،] بیتردید، تو نمیتوانی هر کس را دوست داشته باشی [به اجبار به راه راست] هدایت کنی؛ بلکه الله است که هر کس را بخواهد هدایت میکند و او به [حال] راهیافتگان داناتر است.
وَقَالُوۤاْ إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَاۤۚ أَوَلَمۡ نُمَكِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنࣰا یُجۡبَىٰۤ إِلَیۡهِ ثَمَرَ ٰتُ كُلِّ شَیۡءࣲ رِّزۡقࣰا مِّن لَّدُنَّا وَلَـٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ﴿٥٧﴾
و [مشرکان] گفتند: «اگر همراه تو از هدایت پیروی کنیم، ما را از سرزمینمان میربایند». آیا ما آنان را در حرم امنی جای ندادیم که انواع محصولات ـ به عنوان روزیای از جانب ما ـ به سویشان سرازیر میگردد؟ ولی بیشتر آنان [قدر نعمتهای الهی را] نمیدانند.
وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡیَةِۭ بَطِرَتۡ مَعِیشَتَهَاۖ فَتِلۡكَ مَسَـٰكِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡكَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِیلࣰاۖ وَكُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَ ٰرِثِینَ ﴿٥٨﴾
و چه بسیار [مردم] شهرهایی را نابود ساختیم که [از شدّت رفاه] در زندگی خویش، طغیان و سرکشی کرده بودند. این خانههای [ویرانشدۀ] آنان است که پس از آنان ـ جز اندکیـ [کسی] در آنها سکونت نکرده است و ما وارث آنان بودیم.
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ یَبۡعَثَ فِیۤ أُمِّهَا رَسُولࣰا یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَـٰتِنَاۚ وَمَا كُنَّا مُهۡلِكِی ٱلۡقُرَىٰۤ إِلَّا وَأَهۡلُهَا ظَـٰلِمُونَ ﴿٥٩﴾
و پروردگارت هرگز [مردم] شهرها را نابود نمیکند، مگر آنکه در شهر بزرگی از آنها [همچون مکه] پیامبری بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز شهرها را نابود نکردیم، مگر آنکه ساکنانش [کافر و] ستمکار بودهاند.
وَمَاۤ أُوتِیتُم مِّن شَیۡءࣲ فَمَتَـٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتُهَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرࣱ وَأَبۡقَىٰۤۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ﴿٦٠﴾
و آنچه به شما داده شده است، بهره[ی گذرا] و زینتِ زندگی دنیاست؛ و آنچه نزد الله است، بهتر و پایدارتر است. آیا نمیاندیشید؟
أَفَمَن وَعَدۡنَـٰهُ وَعۡدًا حَسَنࣰا فَهُوَ لَـٰقِیهِ كَمَن مَّتَّعۡنَـٰهُ مَتَـٰعَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا ثُمَّ هُوَ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَةِ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ ﴿٦١﴾
آیا کسی که به او وعدۀ نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همچون کسی است که او را از بهرۀ زندگی دنیا برخوردار ساختهایم و روز قیامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش دوزخ] است؟
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَكَاۤءِیَ ٱلَّذِینَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ﴿٦٢﴾
و [یاد کن از] روزى كه الله به آنان ندا مىدهد و مىفرماید: افرادى كه شریکانِ من [در عبادت] میپنداشتید كجا هستند؟»
قَالَ ٱلَّذِینَ حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَـٰۤؤُلَاۤءِ ٱلَّذِینَ أَغۡوَیۡنَاۤ أَغۡوَیۡنَـٰهُمۡ كَمَا غَوَیۡنَاۖ تَبَرَّأۡنَاۤ إِلَیۡكَۖ مَا كَانُوۤاْ إِیَّانَا یَعۡبُدُونَ ﴿٦٣﴾
کسانی [از سران کفار] که عذاب برایشان حتمی است میگویند: «پروردگارا، اینها کسانی هستند که ما گمراهشان کردیم. [آری،] آنان را گمراه کردیم، چنان که [خود نیز] گمراه شدیم. از [شرک و توسل] آنان به سویت بیزاری میجوییم. [در حقیقت،] آنان ما را عبادت نمیکردند [بلکه شیطان را عبادت میکردند]».
وَقِیلَ ٱدۡعُواْ شُرَكَاۤءَكُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ یَهۡتَدُونَ ﴿٦٤﴾
و [به مشرکان] گفته میشود: «شریکانتان را [که به جای الله عبادت میکردید] فرابخوانید [تا یاریتان کنند]»؛ آنگاه آنان را میخوانند، ولی پاسخی به اینان نمیدهند و عذاب [دوزخ] را میبینند [و آرزو میکنند] کاش هدایتیافته بودند.
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ مَاذَاۤ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ﴿٦٥﴾
و روزی که [الله] به آنان ندا میدهد و میفرماید: «به [دعوتِ] پیامبران چه پاسخی دادید؟»
فَعَمِیَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَاۤءُ یَوۡمَىِٕذࣲ فَهُمۡ لَا یَتَسَاۤءَلُونَ ﴿٦٦﴾
در آن روز، همۀ دلایل [و بهانههایی که برای توجیه دارند] از آنان پنهان میگردد و از [شدت عذاب، از حالِ] یکدیگر نمیپرسند.
فَأَمَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَـٰلِحࣰا فَعَسَىٰۤ أَن یَكُونَ مِنَ ٱلۡمُفۡلِحِینَ ﴿٦٧﴾
اما کسی که توبه کند و ایمان آورَد و کار شایسته انجام دهد، امید است که از رستگاران باشد.
وَرَبُّكَ یَخۡلُقُ مَا یَشَاۤءُ وَیَخۡتَارُۗ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُۚ سُبۡحَـٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَـٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِكُونَ ﴿٦٨﴾
و پروردگارت هر چه بخواهد میآفریند و [هر کس را بخواهد به عبادت و پیامبری] برمیگزیند. مشرکان اختیاری ندارند [که در این مورد اعتراض کنند]. الله از چیزهایی که با او شریک میدانند منزه و برتر است.
وَرَبُّكَ یَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ ﴿٦٩﴾
و پروردگارت آنچه در سینههایشان پنهان میکنند و آنچه آشکار میسازند، [همه را] میداند.
وَهُوَ ٱللَّهُ لَاۤ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡـَٔاخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ﴿٧٠﴾
و او الله است که هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست. ستایش در دنیا و آخرت برای اوست و حُکم [و فرمانروایی نیز] از آنِ اوست و [همگی] به سوی او بازگردانده میشوید.
قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡكُمُ ٱلَّیۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَـٰمَةِ مَنۡ إِلَـٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیكُم بِضِیَاۤءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ ﴿٧١﴾
[به مشرکان] بگو: «به من بگویید اگر الله [تاریکیِ] شب را تا روز قیامت بر شما پاینده گردانَد، كدام معبود به جز الله برایتان روشنى مىآورَد؟ آیا [سخن حق را] نمیشنوید؟»
قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡكُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَـٰمَةِ مَنۡ إِلَـٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیكُم بِلَیۡلࣲ تَسۡكُنُونَ فِیهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ﴿٧٢﴾
بگو: «به من بگویید اگر الله [روشناییِ] روز را تا روز قیامت بر شما پاینده گردانَد، كدام معبود جز الله شبی برایتان میآورد که در آن آرام بگیرید؟ آیا [این نشانههای قدرت الهی را] نمیبینید؟
وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡكُنُواْ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ﴿٧٣﴾
و الله از رحمت خویش شب و روز را برایتان قرار داد تا در شب آرام گیرید و در روز [تلاش کنید و] از بخشش او [روزی] بجویید و باشد که سپاس گزارید.
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَكَاۤءِیَ ٱلَّذِینَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ﴿٧٤﴾
و [یاد کن از] روزی که الله به آنان ندا میدهد و میفرماید: «کجا هستند شریکانی که برای من میپنداشتید؟»
وَنَزَعۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةࣲ شَهِیدࣰا فَقُلۡنَا هَاتُواْ بُرۡهَـٰنَكُمۡ فَعَلِمُوۤاْ أَنَّ ٱلۡحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ یَفۡتَرُونَ ﴿٧٥﴾
و از هر امتی، گواهی برمیگزینیم [که پیامبر آنان است و در مورد کفرشان گواهی میدهد]؛ سپس به آنان میگوییم: «دلیل [کفر و شرکِ] خویش را بیاورید»؛ پس میدانند که حق از آنِ الله است و دروغهایی که میبافتند [و آنچه مشرکانه عبادت میکردند] محو و نابود گشته است.
۞ إِنَّ قَـٰرُونَ كَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَیۡهِمۡۖ وَءَاتَیۡنَـٰهُ مِنَ ٱلۡكُنُوزِ مَاۤ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوۤأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِی ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَرِحِینَ ﴿٧٦﴾
قارون از قوم موسی بود؛ اما بر آنان فخرفروشی نمود؛ و از گنجینهها، آنقدر به وی داده بودیم که [حتی] حمل کلیدهایش برای گروهی نیرومند مشکل بود. هنگامی که [مردم] قومش به او گفتند: «[به خاطر ثروتت، چنین مغرور و] سرمست نباش. بیتردید، الله سرمستان را دوست ندارد.
وَٱبۡتَغِ فِیمَاۤ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡـَٔاخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡیَاۖ وَأَحۡسِن كَمَاۤ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَیۡكَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ﴿٧٧﴾
و با آنچه الله به تو بخشیده است، [ثوابِ] سرای آخرت را بجوی و [در عین حال،] بهرهات را از [زندگی] دنیا نیز فراموش نکن؛ و چنان که الله به تو نیکی کرده است، تو نیز [به بندگانش] نیکی کن و هرگز در پیِ تبهکاری [و فساد] در زمین نباش. بیتردید، الله مفسدان را دوست ندارد».
قَالَ إِنَّمَاۤ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِیۤۚ أَوَلَمۡ یَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَكَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّةࣰ وَأَكۡثَرُ جَمۡعࣰاۚ وَلَا یُسۡـَٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ﴿٧٨﴾
[قارون] گفت: «آنچه به من داده شده، در نتیجۀ [قدرت و] دانشی است که نزد من است». آیا نمیدانست که الله نسلهایی را پیش از وی نابود کرده بود که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند؟ و [روز قیامت،] مجرمان [جهت اثبات] گناهانشان بازخواست نمىشوند [بلکه جهت توبیخ و اقرار از آنها سزال میشود].
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِی زِینَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِینَ یُرِیدُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا یَـٰلَیۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَاۤ أُوتِیَ قَـٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِیمࣲ ﴿٧٩﴾
قارون با [تجملات و] زینتهایش در برابر قوم خویش ظاهر شد. افرادی [از اطرافیان او] که خواستار زندگی دنیا بودند، گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما [نیز] داشتیم. واقعاً او بهرۀ بزرگی [از مال دنیا] دارد».
وَقَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَیۡلَكُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَیۡرࣱ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَـٰلِحࣰاۚ وَلَا یُلَقَّىٰهَاۤ إِلَّا ٱلصَّـٰبِرُونَ ﴿٨٠﴾
اما کسانی که دانش [حقیقی] یافته بودند، گفتند: «وای بر شما! برای کسی که ایمان آورده است و کارهای شایسته میکند، ثواب الهی بهتر است؛ و این [سخن] را کسانی جز شکیبایان نمیپذیرند».
فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا كَانَ لَهُۥ مِن فِئَةࣲ یَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِینَ ﴿٨١﴾
سپس قارون را همراه خانهاش در زمین فروبردیم؛ آنگاه هیچ گروهى نداشت كه او را در برابر [عذاب] الله یاری كنند و [خود نیز] نتوانست به خویشتن یاری رساند.
وَأَصۡبَحَ ٱلَّذِینَ تَمَنَّوۡاْ مَكَانَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَقُولُونَ وَیۡكَأَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَاۤءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُۖ لَوۡلَاۤ أَن مَّنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا لَخَسَفَ بِنَاۖ وَیۡكَأَنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡكَـٰفِرُونَ ﴿٨٢﴾
و کسانی که دیروز آرزو میکردند به جای او باشند، بامداد [روز بعد] میگفتند: «وای بر ما! گویی الله است که [نعمت و] روزی را بر هر کس که بخواهد گسترده میدارد و [یا] تنگ میگرداند. اگر الله بر ما منّت ننهاده بود، قطعاً ما را [نیز به سزای سخنانمان به ژرفای زمین] فرومیبُرد، ای وای! گویی کافران هرگز رستگار نمیشوند.
تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡـَٔاخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوࣰّا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادࣰاۚ وَٱلۡعَـٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ﴿٨٣﴾
این سرای آخرت را [فقط] برای کسانی قرار میدهیم که خواهان گردنکشی و فساد در زمین نیستند؛ و سرانجامِ [نیک]، از آنِ پرهیزگاران است.
مَن جَاۤءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرࣱ مِّنۡهَاۖ وَمَن جَاۤءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَى ٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّـَٔاتِ إِلَّا مَا كَانُواْ یَعۡمَلُونَ ﴿٨٤﴾
[روز قیامت،] هر کس نیکی بیاورد، [پاداشی] بهتر از آن خواهد داشت و هر کس بدی بیاورد، [بداند] کسانی که کارهای ناشایست کردهاند، جز [در برابر] آنچه میکردند کیفر نمیبینند.
إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَاۤدُّكَ إِلَىٰ مَعَادࣲۚ قُل رَّبِّیۤ أَعۡلَمُ مَن جَاۤءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَـٰلࣲ مُّبِینࣲ ﴿٨٥﴾
همان [پروردگاری] که قرآن را [نازل نمود و تبلیغ آن را] بر تو واجب کرد، قطعاً تو را به جایگاهت [در مکه] بازمیگردانَد. بگو: «پروردگارم بهتر میداند چه کسی هدایت آورده است و چه کسی در گمراهیِ آشکار است».
وَمَا كُنتَ تَرۡجُوۤاْ أَن یُلۡقَىٰۤ إِلَیۡكَ ٱلۡكِتَـٰبُ إِلَّا رَحۡمَةࣰ مِّن رَّبِّكَۖ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِیرࣰا لِّلۡكَـٰفِرِینَ ﴿٨٦﴾
و [پیش از بعثت،] تو انتظار نداشتی که این کتاب [آسمانی] بر تو نازل شود. [این نبود،] مگر رحمتى از جانب پروردگارت. پس هرگز پشتیبان کافران نباش.
وَلَا یَصُدُّنَّكَ عَنۡ ءَایَـٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَیۡكَۖ وَٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّكَۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِینَ ﴿٨٧﴾
و مبادا [کافران] تو را از [تبلیغ] آیات الهی ـ پس از آنكه بر تو نازل شد ـ بازدارند! و [مردم را] به سوی پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکان نباش.
وَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَـٰهًا ءَاخَرَۘ لَاۤ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَۚ كُلُّ شَیۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ﴿٨٨﴾
و معبود دیگری با الله [به نیایش] نخوان. هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست. همه چیز فناپذیر است؛ مگر [ذات جاوید و] روی او. فرمانروایی [تنها] از آنِ اوست و [روز قیامت، همگی] به پیشگاه او تعالی بازگردانده میشوید.